فائزه هاشمی چندی پیش نیز در خانه یکی از
محکومان امنیتی بهایی حضور یافت و بعد از اینکه اکبر هاشمی رفسنجانی از
فرزندش خواست که در مقابل این کار خود عذرخواهی کند از این مسئله سرباز زد و
پا روی حرف پدرش نهاد.
فائزه هاشمی در گفتگو با یورونیوز در خصوص دیدار با اعضای فرقه ضاله
بهائیت گفته که هیچ کار خلافی نکرده، پشیمان نیست و کسانی که به این دلیل
به او حمله میکنند دغدغه دین ندارند.
وی میگوید: کجای اسلام گفته میتوانیم نسبت به بهاییها و
اصلاحطلبها و سایر گروهها چنین رفتارهایی بکنیم و دایره غیرخودی را مدام
افزایش دهیم؟ اینها کارکرد سیاسی است کارکرد مذهبی و دینی نیست.
اما سخنان اخیر فائزه هاشمی نمونه دیگری از دینگریزی و ارتباط داشتن با دوستان بهائی را نشان میدهد. دخترمنتخب
اول مردم تهران، با بیان اینکه معتقد است اسلام دین کاملی است و ایرادی به
آن وارد نمیداند، گفت: دین به شرطی که به روز باشد و مجتهدین ما به وظیفه
خود عمل کنند و فتواهای به روز و منطبق با عقل بدهند و از منابع دینی و
بخصوص عقل نهایت بهرهبرداری بشود، میتواند دین کاملی باشد و آنهایی که
دین اسلام را می شناسند می توانند دریابند که اسلام دین کاملی است اما
متاسفانه حکومتهای دینی نتوانستد عملکرد خوبی در حمایت از دین و تربیت دین
داشته باشند. به همین دلیل من فکر می کنم حکومت دینی بیشتر دین را خراب
میکند و سو مدیریتها و ظلمها را به نام دین تقویت میکند که اثر منفی در
اذهان عمومی میگذارد.
«اظهارات جدید فائزه هاشمی روایتی آشنا و قابل مناقشه از سنت سینه
کارگزارانی است که تا در حکومتاند مبتلا به خویش کامیاند و در فردای
بیرون ماندن از حکومت مبتلا به آزادیطلبی میشوند.»
داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب با بیان مطلب فوق نوشت:
فائزه هاشمی با بضاعتی نحیف از مبانی و معرفت دینی در مقام نقد حکومت
دینی اظهار داشته: من با حکومت دینی مخالفم! و در ادامه مخالفت خود را
مستظهر به آن کرده که تجربه حکومت دینی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
موجبات گسترش رفتارهای دینستیزانه و دینگریزانه را در جامعه فراهم آورد.
وی میافزاید: جمهوری اسلامی اسباب برون ریخت ماهیت «ایمان
ویترینی» و «دین مخنث» مردمانی شد که تا قبل از این با تعریف مدالیومی و
مینیمال و کاریکاتوری از دین «فکر میکردند» مسلمانند. دینی که در
مسامحهآمیزترین قرائت ممکن «بود و نبودش» علیالسویه است و کمترین بروز و
نمود و ظهوری در تعیین و تبیین رفتارهای فردی و اجتماعی مومنانش ندارد.
اما در این میان اظهارات فائزه هاشمی نیز از آن جهت مناقشهپذیر
است که دوز صداقت در آن فاقد غلظت است! تنزهطلبی فائزه از آن جهت غیرقابل
وثوق و فاقد جذابیت است که عنصر ابن الوقتی در آن مشهود است.
در واقع جنس و جنم تنزهطلبی فائزه لطیفهای را میماند که طی آن
ایشان میکوشند با «ژاندارک بازی» و «ژاندارک نمایی» مانع از قابل رویت شدن
پیوستن خود به شامیان بعد از محروم شدنشان از خزانه امیرالمومنین شوند!
سجادی تصریح کرد: تنزهطلبی خلقالساعه فائزه هاشمی و برائت
امروزین ایشان از حکومت دینی را چگونه میتوان باور کرد در حالی که تا وقتی
«آقاجون» بر سر کار بود و ایام به کام بود و مخالف هاشمی دشمن پیغمبر بود و
ویلای لواسان به راه بود و جولان «مهدی بابا» مهیا بود و رعیت نیز مشغول
ثناگویی و استقبال بود! حکومت دینی خوب بود و اکنون که اسباب سوروسات و
ویژهخواری و اشرافیگری برای ایشان(!) کمفروغ شده مشارالیها به صرافت بد
بودن و نالازم و نامفید بودن حکومت دینی افتادهاند؟!
یادآور میشود فائزه هاشمی عضو مرکزیت کارگزاران چند ماه پیش به ملاقات سران بدنام حزب صهیونیستی بهائیت رفت.