باید بدانیم که اینها گامهای مرحله
به مرحله است. بعد از انقلاب کودتای نوژه شکل گرفت ولی موفق نشدند.
درصحرای طبس هواپیما و بالگرد آوردند. باد نسخهشان را پیچید. صدام را
آوردند و جنگ تحمیلی به راه انداختند موفق نشدند. تروریست آوردند ، شکست
خوردند...
روحانی و صندلی نصفه! همه ما نیازمند عنایت
پروردگار هستیم چون شیطان درکمین ماست و قسم خورده که ما را گمراه کند. به
ویژه اگر کسی روی «نصف» صندلی رئیس جمهوری هم بنشیند آن وقت است فکر میکند
امپراطور است و برای خودش حرف اضافی هم میزند.!
ایام سالگرد رحلت
حضرت امام است ، شخصیتی که گول شیطان را نمیخورد. امام «روحانی» بود و ما
هم «روحانی» هستیم ، اما از زمین تا آسمان با هم فاصله داریم.
انقلابی که امام برپا کرد یادم
نمیرود جوان بودم و در قم ساکن بودم. آن زمان میگفتند مخارج حضرت امام
را از خمین میآورند. یعنی از مراجع تقلید چیزی دریافت نمیکرد. مرحوم پدرش
که درخمین به دست اربابان آن شهر شهید شده بود یک گندمزاری داشت و از
عایدی آن گندمزار برای امام میفرستادند و ایشان روزگار میگذراند و به
طلاب بیبضاعت هم میرسید.
بعدها آن گندمزار داخل محدوده شهری شد.
حضرت امام هم دستور دادند تمام آن زمین را خانه بسازند و تحویل
بیخانمانهای خمین بدهند. ایشان زمانی که از دنیا رفت چیزی نداشت. یک خانه
پدری در خمین داشت که موزه شده است و خانهای در جماران هم به موزه تبدیل
شده است. با این تفاسیر یک چنین انقلابی هم در کشور به پا کرده است.!
وقتی مزخرف گویی باب می شود ! حالا برخی
هر چه دوست دارند به امام نسبت میدهند. یک بار من به حسن آقای خمینی گفتم
که در روزنامه از قول خانم اشراقی نوشته بود اگر به امام اعتراض نکنیم جفا
کردیم. حسن آقا ! چه اعتراضی؟! حسن آقا درجواب گفت:«مزخرف میگوید»
من
هم به ایشان گفتم ، حواس خودت هم جمع باشد چرا که جماران پر از این قسم
آدمهاست. مواظب باش از در دوستی وارد نشوند تا فریبت دهند و شعری هم خواندم
به این مضمون «آن کس گفت بهر تو مردم دروغ گفت/ من راست گفتهام که به عشق
تو زندهام»
حیوان روی پرچم و شیخ یونسی یادتان
هست در رژیم سابق روی پرچم کشورمان یک «حیوان» چسبیده بود و ما آن حیوان
را برداشتیم و به جای آن کلمه «الله» را گذاشتیم. ولی منافقین ، اروپاییها
و اخیرا شیخ یونسی هم انتقاد کرده اند. آیا همه کارهایتان را درست
کردهاید وحالا به این مشکل مهم برخوردهاید که چرا در پرچم ایران شیر و
خورشید نیست؟!
باید بدانیم که اینها گامهای مرحله به مرحله است.
بعد از انقلاب کودتای نوژه شکل گرفت ولی موفق نشدند. درصحرای طبس هواپیما و
بالگرد آوردند. باد نسخهشان را پیچید. صدام را آوردند و جنگ تحمیلی به
راه انداختند موفق نشدند. تروریست آوردند ، شکست خوردند.بنده هفته پیش
توفیق زیارت مقام معظم رهبری را داشتم. در کنار من آقای طالب زاده نشسته
بود با او صحبت میکردم او گفت که یک معلم آفریقایی را میشناسد که نامش
عمر است و چهار فرزند دارد که اسامی امام و مقام معظم رهبری ، شهید مطهری و
شهید بهشتی را بر آنان گذاشته است. دشمن از این واقعیت ناراحت می شود.
اخیرا پادشاه بحرین گفته ما خلیفه شیخ اینجا هستیم و به ادارات و مردم پول
میدهیم ولی در هر خانهای که میرویم عکس خمینی و خامنهای است.
فتحعلی شاه و ولایت فقیه امام
این نظام را تحویل ما دادهاند و گفتهاند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا
آسیب نبینید.حتی یهودیها و نصرانیها هم قائل به ولایت فقیه هستند. بعد در
کشور ما چهار تا بیسواد میگویند ولایت فقیه را قبول نداریم. شما کی
هستید که قبول ندارید. شما سواد ندارید و نمیروید به کتابخانه و چهار تا
کتاب بخوانید. فتحعلی شاه ولایت فقیه را قبول داشت و به اردهال کاشان
میرفت تا آن آیتالله را ببیند و به او بگوید که این حکومت از آن شماست به
من وکالت بده تا حکومت کنم.
سیاست بی پدر و مادر... مامون
میگوید من در نزد پدرم هارون بودم و ا صلا موسی بن جعفر(ع) را
نمیشناختم. روزی شخصی وارد شد که آن قدر عبادت کرده بود که چهره و
قیافهاش نورانی بود و بدنش همچون مشک خشکیده بود.
پدرم به من گفت
ای مامون بلند شو و احترام کن و سپس از آن مرد پرسید که اینجا کجاست؟ و او
پاسخ داد که هذا دارالفاسقین. اینجا خانه فاسقین است. اینجا مربوط به
شیعیان و آن را با فتنه غصب کرده اید.
پس از این ملاقات از پدرم پرسیدم که این شخص که بود و در پاسخ گفت که او موسی بن جعفر و این کاخ و حکومت متعلق به ایشان است.
من
نیز پرسیدم که اگر متعلق به ایشان است چرا آن را به ایشان تحویل نمیدهید؟
گفت: «الملک عقیم» مملکت پدر و مادر نمیشناسد. تو که پسر منی اگر در این
ملک با من مخالفت کنی چشمانت را از حدقه در میآورم. معلوم میشود حکومت و
ریاست عالمی است که ظلم و ستم و دزدی و فامیل بازی و رشوه خواری جزئی از آن
است.
مخلص کلام... امروز که به حسینیه
انصار حزب الله آمده ام ، نه کسی پاکتی به آدم میدهد و نه حتی کرایه رفت و
آمد ما را ، حتی یک لیتر بنزین هم در ماشین ما نمیریزند.! اما تازه بعضی
از مقامات که صحبتهای ما را میشنوند از دست ما شکایت هم می کنند. من که با
کسی مرض و غرض ندارم ، نهی از منکر میکنم و با این سن و سال در تمام
ایران منبر میروم و هر روز مصاحبه می کنم.
من یالثارات را
میخواندم و دوستش دارم. در این مملکت اگر کسی نعوذبالله به خدا ناسزا
بگوید با او کاری ندارند اما اگر از یک مسئول انتقاد شود تحت تعقیب قرار
میگیرد یا نشریه منتقد را تعطیل میکنند درحالی که کتابهای ضد دین و ضد
خدا در کشور چاپ می شوند و انتشار مییابند. با همه این اوصاف ما میگویم
که نمیگذاریم این نظام آفت زده شود.