انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

انصارحزب الله گرگان

مذهبی،فرهنگی و سیاسی/نثار روح مطهر امام و شهدا صلوات

برخی از مسئولین دور شدن از فرهنگ اسلامی را نشانه پیشرفت می دانند!

آیت‌الله مصباح یزدی: بی‌توجهی به دین در امور فرهنگی، فتنه بر می‌انگیزد/ دولت جدید در زمینه فرهنگی ادامه دهنده دولت دوم خرداد است
 آیت الله مصباح یزدی پیش از برگزاری اجلاس خبرگان در دیدار با دادستان قم اظهارات مهمی درباره رویکرد فرهنگی دولت یازدهم بیان کرده است .
وی در این دیدار ناهنجاری های اقتصادی و فرهنگی را ریشه بسیاری از جرائم دانست از مسئولان خواست توجه ویژه به مسائل فرهنگی و اقتصادی داشته باشند. 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ابتدای این دیدار با اشاره به تذکرات و راهنمایی‌های مقام معظم رهبری در زمینه‌های فرهنگی، گفت: همه ما باید در حوزه مسئولیت خود، مسائل فرهنگی را تقویت کنیم و گرنه با قانون، بودجه و ساختمان، مسائل فرهنگی قابل حل نیستند.

  

به گزارش فارس، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با دادستان استان قم با اشاره به اینکه روند صعودی در جرائم نسبت به ابتدای انقلاب امری طبیعی است، ادامه داد: چرا که جمعیت به بیش از دوبرابر افزایش یافته و تا حدی افزایش جرائم قابل توجیه است. 
آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به لزوم آسیب‌شناسی افزایش برخی جرائم خاطر نشان کرد: هرچند فقر به عنوان یکی عوامل جرم باید مدنظر قرار گیرد، اما به نظر می‌رسد، گاهی جرائم بیش از حد به آن استناد داده می‌شود به طوری که هر نوع جرمی، از مواد مخدر و رباخواری تا مشکلات خانوادگی و سیاسی و بین‌المللی، معلول فقر دانسته می‌شود، در حالیکه برخی تحقیقات می‌دانی نشان می‌دهد بسیاری از این جرائم و مفاسد در خانواده‌های بالا‌تر از سطح متوسط رخ می‌دهند. 
 عضو مجلس خبرگان با اشاره به اینکه افزایش برخی جرائم و مفاسد در بین گروه‌هایی از مردم، نگران کننده است، ادامه داد: امروزه شواهد نشان می‌دهد که برخی از خانواده‌های تحصیل کرده و فهمیده با مشکلات خانوادگی، اعتیاد و... مواجه می‌شود، که عامل اصلی این مفاسد، ماهواره و اینترنت است که بر فرهنگ مردم تأثیرگذارند، از این رو باید برای تربیت صحیح، برنامه ریزی کرد. 
وی با اشاره به اینکه وظیفه اصلی در این راستا بر عهده نهادهای فرهنگی است، اظهار داشت: آموزش و پرورش، آموزش عالی و همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این مسئولیت را بر عهده دارند و البته از صدا و سیما نیز باید به عنوان ابزار تربیت استفاده شود. 
 آیت‌الله مصباح با اشاره به ضرورت وجود نهادی که مسائل فرهنگی کشور را نظارت و بررسی کرده، برای آن طرح و برنامه بدهد، اظهار داشت: از لحاظ قانونی در این زمینه خلأی وجود ندارد و در شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین نهادی پیش‌بینی شده است، اما در عمل مورد غفلت قرار گرفته است. 
 این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به اینکه ریشه مفاسد کشور، نقص در دستگاه‌های فرهنگی کشور است، ادامه داد: به عنوان نمونه در زمان رئیس‌جمهور اسبق، مقام معظم رهبری درباره یکی از وزرا تصریح کردند که ایشان نه تنها کاری برای اسلام نکرده، بلکه برخی از کار‌هایش ضد اسلام بوده است. 
وی ادامه داد: متأسفانه دولت جدید نیز‌‌ همان سخنی را می‌گوید که آن دولت بیان می‌کرد و حتی در این دولت به صراحت بیان شده که وظیفه ما اعتلای هنر است و کاری به دین نداریم؛ لذا از هنرپیشه زمان شاه هم به خاطر هنرش تقدیر می‌شود، و این رفتار‌ها یعنی کاشتن نهالی که ثمره‌اش فتنه دیگری خطرناک‌تر از فتنه ۸۸ را رقم می‌زند. 
 عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ادامه داد: به عنوان نمونه دیگر، در قوه قضائیه باید قضات آن از پاک‌ترین و مخلص‌ترین افراد کشور تشکیل شود و زندگی قضاتش نیز به گونه‌ای تأمین شود که انگیزه سوء استفاده نداشته باشند؛ اما افرادی که مسئولیت می‌پذیرند کسانی هستند که در همین فرهنگ رشد کرده، و از آن متأثر شده‌اند. 
 وی تشکیل معاونت پیشگیری از جرم در قوه قضائیه را امر مبارک و مثبتی دانست ولی ادامه داد: در محتوا و نحوه انتخاب افراد آن، همین مسأله وجود دارد و افرادی که برای این کار انتخاب می‌شوند فرشتگانی نیستند که از آسمان آمده باشند، بلکه افرادی هستند که تحت تأثیر همین فرهنگ‌ها رشد کرده‌اند. 
 علامه مصباح ادامه داد: علیرغم اینکه بزرگ‌ترین منبع غنی فرهنگ که‌‌ همان اسلام است در اختیار ماست، از آن استفاده شایسته نمی‌کنیم و لذا مشکل فرهنگی بزرگ‌ترین بلای کشور شده است. 
 عضو مجلس خبرگان با ابراز تأسف از اینکه برخی از مسئولین فرهنگی کشور دور شدن از فرهنگ اسلامی را نشانه پیشرفت دانسته و برخی از مصادیق آن را ترویج می‌کنند، اظهار داشت: بهترین کار در این زمینه، تلاش برای آشنایی افراد با ارزش‌های اسلامی است و در این راه باید از همة روش‌ها، از سخنرانی تا فیلم و رمان اسلامی و غیره بهره جست. 
 وی با اشاره به تذکرات و راهنمایی‌های مقام معظم رهبری در زمینه‌های فرهنگی اظهار داشت: همه ما باید در حوزه مسئولیت خود، مسائل فرهنگی را تقویت کنیم وگرنه با قانون، بودجه و ساختمان، مسائل فرهنگی قابل حل نیستند. 
آیت‌الله مصباح یزدی در پایان خاطر نشان کرد: همه جرائم و مفاسد را معلول فقر انگاشتن و حل آن‌ها را در گرو حل مسائل اقتصادی دانستن، می‌تواند دامی شیطانی باشد، و از بعد سیاسی نیز می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای فتنه‌ای که بتوانند نظام را تهدید کنند.
نسخه چاپیارسال به دوستان
شریعتمداری طی یادداشتی مطرح کرد
پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

شریعتمداری تصریح کرد: طرح مجدد ادعای موسوی‌بجنوردی‌ احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را به میان می‌کشد.

خبرگزاری فارس: پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ حسین شریعتمداری امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

1- این داستان را در نوجوانی و از عالمان دینی شنیده‌ام، شاید هم جایی خوانده باشم. هر چه هست، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است...

بر منبر نشسته بود و برای مردم از معارف و آموزه‌های اسلامی سخن می‌گفت. مجلس وعظ و خطابه‌اش مثل همیشه گرم و پررونق بود. این‌بار اما، انبوه جمعیت را که دید به خود بالید و... شیطان زیرپوستش خزید... کلامی به غایت شیوا داری! و دانشی به ژرفای اقیانوس‌ها!... بیچاره باورش شد! زبان به گزافه گشود و خطاب به جمعیت گفت؛ «ای جماعت! سلونی قبل أن تفقدونی... قبل از آن که مرا از دست بدهید، هر چه می‌خواهید از من بپرسید». سخنی که به اذعان همه ژرف‌اندیشان از آغاز تا پایان جهان، شایسته امیرمومنان، علی علیه‌السلام بوده و هست. یکی از میان جمعیت برخاست و پرسید: ای شیخ! حضرت آدم(ع) در انجام مناسک حج وقتی از سعی میان صفا و مروه فارغ شد، به «کندن موی» تقصیر به‌جای آورد یا به «چیدن ناخن»؟!... شیخ با شرمساری سر در گریبان کشید، چه می‌دانست که آیا آدم ابوالبشر(ع)، حج به جای آورده بود یا نه؟ و اگر به حج رفته بود، بعد از سعی صفا و مروه با چیدن ناخن تقصیر کرده بود یا به کندن موی؟... چه زود رسوا شده بود! روی به سوال‌کننده کرد و پرسید؛ این پرسش را چه کسی به تو آموخته است؟ پاسخ شنید که هیچکس!... به ذهن خودم خطور کرد. شیخ گفت؛ به خدا سوگند که این سوال را خدای سبحان بر زبان تو انداخته است که مرا ادب کند تا از این پس سخن گزاف نگویم و پای از گلیم کوچک خویش بیرون نگذارم...

2- روز سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه، حجت‌الاسلام والمسلمین  سیدمحمد موسوی‌بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای، خاطره‌ای نقل کرده و گفته بود، « سال 1356 همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و  در شهر بعلبک در قهوه‌خانه‌ای نشسته بودیم که مردی حدود 48 ساله آمد و نشست و از حاج‌آقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمی‌بینید و همین امسال فوت می‌کنید. بعد، رفت سراغ حاج‌احمد‌آقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم می‌خواهد بگوید همین امشب فوت می‌کنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هر چه گشتیم، ایشان را ندیدیم.»!

3- جناب سیدمحمد موسوی‌بجنوردی طی سال‌های گذشته - و البته در همه موارد، بعد از فوت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی - چندبار دیگر نیز این خاطره! را نقل کرده و از این طریق بر «علم بی‌پایان»! خود اصرار ورزیده بود که به این ادعا ‌اعتنایی نشده بود. این دفعه هم، ادعای ایشان نیازی به پرداختن نداشت، اما برخی از شواهد پیرامونی و اظهارات بعدی آقای موسوی‌بجنوردی، مخصوصا مصاحبه اخیر ایشان با «سایت جماران»،  که استقبال گسترده دشمنان بیرونی را در پی داشت، به این تردید و نگرانی دامن زده که گویا این‌بار ماجرای دیگری در میان است و حرکت خزنده‌ای برای مقابله با بینش و منش حضرت امام(ره) در حال شکل گرفتن است. از این روی، سکوت را جفا به ساحت مقدس امام راحلمان(ره) تلقی می‌کنیم... وجیزه پیش روی در این راستا نوشته شده. بخوانید:

4- ابتدا باید گفت، ادعای حجت‌الاسلام موسوی‌بجنوردی درباره «علم بی‌پایان» خود! به اندازه‌ای نارواست که اثبات بی‌پایه و اساس بودن آن نیازی به استدلال ندارد. ممکن است گفته شود که ایشان فقط یک «خاطره» را نقل کرده و ادعای «علم بی‌پایان»! نداشته است، ولی تکرار پی‌در‌پی خاطره مورد اشاره، این تلقی خطرناک را پیش می‌آورد که انگار جناب موسوی بجنوردی علم بی‌پایان خود را باور کرده است! و یا از دیگران انتظار باور دارد.

گفتنی است، آقای موسوی بجنوردی، خاطره یاد شده را در حالی تکرار می‌کند که اولا؛ هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفته‌اند، ثانیا؛ از سال 1356 تا سال 1373، یعنی طی 17 سال که مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسوی‌بجنوردی لب‌به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بی‌پایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاج‌آقا مصطفی و رسیدن حاج‌احمد‌آقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیش‌بینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یاد شده درباره علم بی‌پایان جناب موسوی بجنوردی باشد! رابعا؛ با اشاره به این که شخص غیب‌گو بعد از بیان اخبار غیبی یاد شده، غیبش زده است این تصور پیش می‌آید که خبر مورد اشاره از عالم غیب آمده است! و...

البته بعید نیست که اشاره شخص یاد شده به شهادت حاج‌سیدمصطفی و جایگاه رفیع بعدی سیداحمدآقا صحت داشته باشد، ولی این دو رخداد، با موازین عقلی ناسازگار نیست در حالی که ادعای «علم بی‌پایان» نه فقط با موازین و آموزه‌های اسلامی، بلکه با ملاک‌ها و موازین عقلی نیز کمترین همخوانی و مطابقتی ندارد. به یقین جناب موسوی بجنوردی معتقد نیستند که علم ایشان از همه عالمان و دانشمندان جهان برتر و بیشتر است؟!

5- ادعای جناب موسوی‌بجنوردی‌ همانگونه که اشاره شد، پیش از این نیز مطرح شده و به آن اعتنایی نشده بود ولی طرح مجدد آن با شواهد پیرامونی و پیوست‌های دیگری همراه است و آنگونه که اشاره شد احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را  به میان می‌کشد. از جمله آن که ایشان در مصاحبه اخیر با سایت جماران - وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) - نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که با بینش و منش شناخته شده امام راحل(ره) و آنچه به طور مکتوب و در صحیفه حضرت امام(ره) آمده است همخوانی ندارد. مصاحبه ایشان با سایت جماران در پوشش و قالب «صحیفه‌خوانی» و به بهانه تفسیر و تحلیل بیانات و رهنمودهای حضرت امام(ره)، صورت گرفته است که این حرکت با توجه به اصرار و تلاش یک جریان سیاسی شناخته شده  برای تحریف آموزه‌ها و رهنمودهای حضرت امام(ره)، مشکوک و سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. چرا که؛

الف: طی چند سال اخیر، بارها شاهد تحریف کلام و رهنمودهای صریح حضرت امام(ره) بوده‌ایم که متأسفانه موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره)، علی‌رغم وظیفه و مسئولیتی که برعهده دارد نه فقط در مقابل این تحریف‌ها واکنشی نشان نداده است بلکه با سکوت معنی‌دار خود از کنار آن گذشته است. تحریف کلام حضرت امام از سوی آقایان یوسف صانعی و هاشمی‌رفسنجانی از آن جمله است.

ب: آقای موسوی‌بجنوردی در مصاحبه خود نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که در بسیاری از موارد، تنها شاهد آن، فقط خود ایشان است! و یا کسانی که از دنیا رفته‌اند و در دسترس نیستند تا درباره صحت و یا غیرواقعی بودن ادعای حجت‌الاسلام موسوی بجنوردی اعلام‌نظر کنند! در برخی از موارد هم به اظهارات ضدانقلابیون تابلودار استناد می‌کند!

ج: آقای موسوی‌بجنوردی در تفسیر صحیفه، بخش‌هایی از نظر مبارک حضرت امام(ره) را دقیقا مطابق خواست این روزهای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها تحلیل می‌کند. نظیر؛ زندان‌های جمهوری اسلامی، شرعی نیست! و یا شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان بود، شکنجه‌گر! معرفی می‌کند و...

دراین‌باره باز هم گفتنی‌های دیگری هست که می‌گذاریم و می‌گذریم. و توضیح درباره این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که اگر دلشوره تحریف احتمالی نظرات مبارک حضرت امام(ره) در میان نبود، کمترین نیازی هم به نوشتن این وجیزه نبود.

 

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921217000119#sthash.RnK8lb21.dpuf
نسخه چاپیارسال به دوستان
شریعتمداری طی یادداشتی مطرح کرد
پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

شریعتمداری تصریح کرد: طرح مجدد ادعای موسوی‌بجنوردی‌ احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را به میان می‌کشد.

خبرگزاری فارس: پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ حسین شریعتمداری امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

1- این داستان را در نوجوانی و از عالمان دینی شنیده‌ام، شاید هم جایی خوانده باشم. هر چه هست، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است...

بر منبر نشسته بود و برای مردم از معارف و آموزه‌های اسلامی سخن می‌گفت. مجلس وعظ و خطابه‌اش مثل همیشه گرم و پررونق بود. این‌بار اما، انبوه جمعیت را که دید به خود بالید و... شیطان زیرپوستش خزید... کلامی به غایت شیوا داری! و دانشی به ژرفای اقیانوس‌ها!... بیچاره باورش شد! زبان به گزافه گشود و خطاب به جمعیت گفت؛ «ای جماعت! سلونی قبل أن تفقدونی... قبل از آن که مرا از دست بدهید، هر چه می‌خواهید از من بپرسید». سخنی که به اذعان همه ژرف‌اندیشان از آغاز تا پایان جهان، شایسته امیرمومنان، علی علیه‌السلام بوده و هست. یکی از میان جمعیت برخاست و پرسید: ای شیخ! حضرت آدم(ع) در انجام مناسک حج وقتی از سعی میان صفا و مروه فارغ شد، به «کندن موی» تقصیر به‌جای آورد یا به «چیدن ناخن»؟!... شیخ با شرمساری سر در گریبان کشید، چه می‌دانست که آیا آدم ابوالبشر(ع)، حج به جای آورده بود یا نه؟ و اگر به حج رفته بود، بعد از سعی صفا و مروه با چیدن ناخن تقصیر کرده بود یا به کندن موی؟... چه زود رسوا شده بود! روی به سوال‌کننده کرد و پرسید؛ این پرسش را چه کسی به تو آموخته است؟ پاسخ شنید که هیچکس!... به ذهن خودم خطور کرد. شیخ گفت؛ به خدا سوگند که این سوال را خدای سبحان بر زبان تو انداخته است که مرا ادب کند تا از این پس سخن گزاف نگویم و پای از گلیم کوچک خویش بیرون نگذارم...

2- روز سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه، حجت‌الاسلام والمسلمین  سیدمحمد موسوی‌بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای، خاطره‌ای نقل کرده و گفته بود، « سال 1356 همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و  در شهر بعلبک در قهوه‌خانه‌ای نشسته بودیم که مردی حدود 48 ساله آمد و نشست و از حاج‌آقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمی‌بینید و همین امسال فوت می‌کنید. بعد، رفت سراغ حاج‌احمد‌آقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم می‌خواهد بگوید همین امشب فوت می‌کنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هر چه گشتیم، ایشان را ندیدیم.»!

3- جناب سیدمحمد موسوی‌بجنوردی طی سال‌های گذشته - و البته در همه موارد، بعد از فوت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی - چندبار دیگر نیز این خاطره! را نقل کرده و از این طریق بر «علم بی‌پایان»! خود اصرار ورزیده بود که به این ادعا ‌اعتنایی نشده بود. این دفعه هم، ادعای ایشان نیازی به پرداختن نداشت، اما برخی از شواهد پیرامونی و اظهارات بعدی آقای موسوی‌بجنوردی، مخصوصا مصاحبه اخیر ایشان با «سایت جماران»،  که استقبال گسترده دشمنان بیرونی را در پی داشت، به این تردید و نگرانی دامن زده که گویا این‌بار ماجرای دیگری در میان است و حرکت خزنده‌ای برای مقابله با بینش و منش حضرت امام(ره) در حال شکل گرفتن است. از این روی، سکوت را جفا به ساحت مقدس امام راحلمان(ره) تلقی می‌کنیم... وجیزه پیش روی در این راستا نوشته شده. بخوانید:

4- ابتدا باید گفت، ادعای حجت‌الاسلام موسوی‌بجنوردی درباره «علم بی‌پایان» خود! به اندازه‌ای نارواست که اثبات بی‌پایه و اساس بودن آن نیازی به استدلال ندارد. ممکن است گفته شود که ایشان فقط یک «خاطره» را نقل کرده و ادعای «علم بی‌پایان»! نداشته است، ولی تکرار پی‌در‌پی خاطره مورد اشاره، این تلقی خطرناک را پیش می‌آورد که انگار جناب موسوی بجنوردی علم بی‌پایان خود را باور کرده است! و یا از دیگران انتظار باور دارد.

گفتنی است، آقای موسوی بجنوردی، خاطره یاد شده را در حالی تکرار می‌کند که اولا؛ هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفته‌اند، ثانیا؛ از سال 1356 تا سال 1373، یعنی طی 17 سال که مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسوی‌بجنوردی لب‌به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بی‌پایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاج‌آقا مصطفی و رسیدن حاج‌احمد‌آقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیش‌بینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یاد شده درباره علم بی‌پایان جناب موسوی بجنوردی باشد! رابعا؛ با اشاره به این که شخص غیب‌گو بعد از بیان اخبار غیبی یاد شده، غیبش زده است این تصور پیش می‌آید که خبر مورد اشاره از عالم غیب آمده است! و...

البته بعید نیست که اشاره شخص یاد شده به شهادت حاج‌سیدمصطفی و جایگاه رفیع بعدی سیداحمدآقا صحت داشته باشد، ولی این دو رخداد، با موازین عقلی ناسازگار نیست در حالی که ادعای «علم بی‌پایان» نه فقط با موازین و آموزه‌های اسلامی، بلکه با ملاک‌ها و موازین عقلی نیز کمترین همخوانی و مطابقتی ندارد. به یقین جناب موسوی بجنوردی معتقد نیستند که علم ایشان از همه عالمان و دانشمندان جهان برتر و بیشتر است؟!

5- ادعای جناب موسوی‌بجنوردی‌ همانگونه که اشاره شد، پیش از این نیز مطرح شده و به آن اعتنایی نشده بود ولی طرح مجدد آن با شواهد پیرامونی و پیوست‌های دیگری همراه است و آنگونه که اشاره شد احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را  به میان می‌کشد. از جمله آن که ایشان در مصاحبه اخیر با سایت جماران - وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) - نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که با بینش و منش شناخته شده امام راحل(ره) و آنچه به طور مکتوب و در صحیفه حضرت امام(ره) آمده است همخوانی ندارد. مصاحبه ایشان با سایت جماران در پوشش و قالب «صحیفه‌خوانی» و به بهانه تفسیر و تحلیل بیانات و رهنمودهای حضرت امام(ره)، صورت گرفته است که این حرکت با توجه به اصرار و تلاش یک جریان سیاسی شناخته شده  برای تحریف آموزه‌ها و رهنمودهای حضرت امام(ره)، مشکوک و سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. چرا که؛

الف: طی چند سال اخیر، بارها شاهد تحریف کلام و رهنمودهای صریح حضرت امام(ره) بوده‌ایم که متأسفانه موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره)، علی‌رغم وظیفه و مسئولیتی که برعهده دارد نه فقط در مقابل این تحریف‌ها واکنشی نشان نداده است بلکه با سکوت معنی‌دار خود از کنار آن گذشته است. تحریف کلام حضرت امام از سوی آقایان یوسف صانعی و هاشمی‌رفسنجانی از آن جمله است.

ب: آقای موسوی‌بجنوردی در مصاحبه خود نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که در بسیاری از موارد، تنها شاهد آن، فقط خود ایشان است! و یا کسانی که از دنیا رفته‌اند و در دسترس نیستند تا درباره صحت و یا غیرواقعی بودن ادعای حجت‌الاسلام موسوی بجنوردی اعلام‌نظر کنند! در برخی از موارد هم به اظهارات ضدانقلابیون تابلودار استناد می‌کند!

ج: آقای موسوی‌بجنوردی در تفسیر صحیفه، بخش‌هایی از نظر مبارک حضرت امام(ره) را دقیقا مطابق خواست این روزهای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها تحلیل می‌کند. نظیر؛ زندان‌های جمهوری اسلامی، شرعی نیست! و یا شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان بود، شکنجه‌گر! معرفی می‌کند و...

دراین‌باره باز هم گفتنی‌های دیگری هست که می‌گذاریم و می‌گذریم. و توضیح درباره این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که اگر دلشوره تحریف احتمالی نظرات مبارک حضرت امام(ره) در میان نبود، کمترین نیازی هم به نوشتن این وجیزه نبود.

 

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921217000119#sthash.RnK8lb21.dpuf
نسخه چاپیارسال به دوستان
شریعتمداری طی یادداشتی مطرح کرد
پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

شریعتمداری تصریح کرد: طرح مجدد ادعای موسوی‌بجنوردی‌ احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را به میان می‌کشد.

خبرگزاری فارس: پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ حسین شریعتمداری امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

1- این داستان را در نوجوانی و از عالمان دینی شنیده‌ام، شاید هم جایی خوانده باشم. هر چه هست، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است...

بر منبر نشسته بود و برای مردم از معارف و آموزه‌های اسلامی سخن می‌گفت. مجلس وعظ و خطابه‌اش مثل همیشه گرم و پررونق بود. این‌بار اما، انبوه جمعیت را که دید به خود بالید و... شیطان زیرپوستش خزید... کلامی به غایت شیوا داری! و دانشی به ژرفای اقیانوس‌ها!... بیچاره باورش شد! زبان به گزافه گشود و خطاب به جمعیت گفت؛ «ای جماعت! سلونی قبل أن تفقدونی... قبل از آن که مرا از دست بدهید، هر چه می‌خواهید از من بپرسید». سخنی که به اذعان همه ژرف‌اندیشان از آغاز تا پایان جهان، شایسته امیرمومنان، علی علیه‌السلام بوده و هست. یکی از میان جمعیت برخاست و پرسید: ای شیخ! حضرت آدم(ع) در انجام مناسک حج وقتی از سعی میان صفا و مروه فارغ شد، به «کندن موی» تقصیر به‌جای آورد یا به «چیدن ناخن»؟!... شیخ با شرمساری سر در گریبان کشید، چه می‌دانست که آیا آدم ابوالبشر(ع)، حج به جای آورده بود یا نه؟ و اگر به حج رفته بود، بعد از سعی صفا و مروه با چیدن ناخن تقصیر کرده بود یا به کندن موی؟... چه زود رسوا شده بود! روی به سوال‌کننده کرد و پرسید؛ این پرسش را چه کسی به تو آموخته است؟ پاسخ شنید که هیچکس!... به ذهن خودم خطور کرد. شیخ گفت؛ به خدا سوگند که این سوال را خدای سبحان بر زبان تو انداخته است که مرا ادب کند تا از این پس سخن گزاف نگویم و پای از گلیم کوچک خویش بیرون نگذارم...

2- روز سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه، حجت‌الاسلام والمسلمین  سیدمحمد موسوی‌بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای، خاطره‌ای نقل کرده و گفته بود، « سال 1356 همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و  در شهر بعلبک در قهوه‌خانه‌ای نشسته بودیم که مردی حدود 48 ساله آمد و نشست و از حاج‌آقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمی‌بینید و همین امسال فوت می‌کنید. بعد، رفت سراغ حاج‌احمد‌آقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم می‌خواهد بگوید همین امشب فوت می‌کنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هر چه گشتیم، ایشان را ندیدیم.»!

3- جناب سیدمحمد موسوی‌بجنوردی طی سال‌های گذشته - و البته در همه موارد، بعد از فوت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی - چندبار دیگر نیز این خاطره! را نقل کرده و از این طریق بر «علم بی‌پایان»! خود اصرار ورزیده بود که به این ادعا ‌اعتنایی نشده بود. این دفعه هم، ادعای ایشان نیازی به پرداختن نداشت، اما برخی از شواهد پیرامونی و اظهارات بعدی آقای موسوی‌بجنوردی، مخصوصا مصاحبه اخیر ایشان با «سایت جماران»،  که استقبال گسترده دشمنان بیرونی را در پی داشت، به این تردید و نگرانی دامن زده که گویا این‌بار ماجرای دیگری در میان است و حرکت خزنده‌ای برای مقابله با بینش و منش حضرت امام(ره) در حال شکل گرفتن است. از این روی، سکوت را جفا به ساحت مقدس امام راحلمان(ره) تلقی می‌کنیم... وجیزه پیش روی در این راستا نوشته شده. بخوانید:

4- ابتدا باید گفت، ادعای حجت‌الاسلام موسوی‌بجنوردی درباره «علم بی‌پایان» خود! به اندازه‌ای نارواست که اثبات بی‌پایه و اساس بودن آن نیازی به استدلال ندارد. ممکن است گفته شود که ایشان فقط یک «خاطره» را نقل کرده و ادعای «علم بی‌پایان»! نداشته است، ولی تکرار پی‌در‌پی خاطره مورد اشاره، این تلقی خطرناک را پیش می‌آورد که انگار جناب موسوی بجنوردی علم بی‌پایان خود را باور کرده است! و یا از دیگران انتظار باور دارد.

گفتنی است، آقای موسوی بجنوردی، خاطره یاد شده را در حالی تکرار می‌کند که اولا؛ هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفته‌اند، ثانیا؛ از سال 1356 تا سال 1373، یعنی طی 17 سال که مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسوی‌بجنوردی لب‌به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بی‌پایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاج‌آقا مصطفی و رسیدن حاج‌احمد‌آقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیش‌بینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یاد شده درباره علم بی‌پایان جناب موسوی بجنوردی باشد! رابعا؛ با اشاره به این که شخص غیب‌گو بعد از بیان اخبار غیبی یاد شده، غیبش زده است این تصور پیش می‌آید که خبر مورد اشاره از عالم غیب آمده است! و...

البته بعید نیست که اشاره شخص یاد شده به شهادت حاج‌سیدمصطفی و جایگاه رفیع بعدی سیداحمدآقا صحت داشته باشد، ولی این دو رخداد، با موازین عقلی ناسازگار نیست در حالی که ادعای «علم بی‌پایان» نه فقط با موازین و آموزه‌های اسلامی، بلکه با ملاک‌ها و موازین عقلی نیز کمترین همخوانی و مطابقتی ندارد. به یقین جناب موسوی بجنوردی معتقد نیستند که علم ایشان از همه عالمان و دانشمندان جهان برتر و بیشتر است؟!

5- ادعای جناب موسوی‌بجنوردی‌ همانگونه که اشاره شد، پیش از این نیز مطرح شده و به آن اعتنایی نشده بود ولی طرح مجدد آن با شواهد پیرامونی و پیوست‌های دیگری همراه است و آنگونه که اشاره شد احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را  به میان می‌کشد. از جمله آن که ایشان در مصاحبه اخیر با سایت جماران - وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) - نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که با بینش و منش شناخته شده امام راحل(ره) و آنچه به طور مکتوب و در صحیفه حضرت امام(ره) آمده است همخوانی ندارد. مصاحبه ایشان با سایت جماران در پوشش و قالب «صحیفه‌خوانی» و به بهانه تفسیر و تحلیل بیانات و رهنمودهای حضرت امام(ره)، صورت گرفته است که این حرکت با توجه به اصرار و تلاش یک جریان سیاسی شناخته شده  برای تحریف آموزه‌ها و رهنمودهای حضرت امام(ره)، مشکوک و سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. چرا که؛

الف: طی چند سال اخیر، بارها شاهد تحریف کلام و رهنمودهای صریح حضرت امام(ره) بوده‌ایم که متأسفانه موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره)، علی‌رغم وظیفه و مسئولیتی که برعهده دارد نه فقط در مقابل این تحریف‌ها واکنشی نشان نداده است بلکه با سکوت معنی‌دار خود از کنار آن گذشته است. تحریف کلام حضرت امام از سوی آقایان یوسف صانعی و هاشمی‌رفسنجانی از آن جمله است.

ب: آقای موسوی‌بجنوردی در مصاحبه خود نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که در بسیاری از موارد، تنها شاهد آن، فقط خود ایشان است! و یا کسانی که از دنیا رفته‌اند و در دسترس نیستند تا درباره صحت و یا غیرواقعی بودن ادعای حجت‌الاسلام موسوی بجنوردی اعلام‌نظر کنند! در برخی از موارد هم به اظهارات ضدانقلابیون تابلودار استناد می‌کند!

ج: آقای موسوی‌بجنوردی در تفسیر صحیفه، بخش‌هایی از نظر مبارک حضرت امام(ره) را دقیقا مطابق خواست این روزهای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها تحلیل می‌کند. نظیر؛ زندان‌های جمهوری اسلامی، شرعی نیست! و یا شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان بود، شکنجه‌گر! معرفی می‌کند و...

دراین‌باره باز هم گفتنی‌های دیگری هست که می‌گذاریم و می‌گذریم. و توضیح درباره این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که اگر دلشوره تحریف احتمالی نظرات مبارک حضرت امام(ره) در میان نبود، کمترین نیازی هم به نوشتن این وجیزه نبود.

 

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921217000119#sthash.RnK8lb21.dpuf
نسخه چاپیارسال به دوستان
شریعتمداری طی یادداشتی مطرح کرد
پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

شریعتمداری تصریح کرد: طرح مجدد ادعای موسوی‌بجنوردی‌ احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را به میان می‌کشد.

خبرگزاری فارس: پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ حسین شریعتمداری امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

1- این داستان را در نوجوانی و از عالمان دینی شنیده‌ام، شاید هم جایی خوانده باشم. هر چه هست، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است...

بر منبر نشسته بود و برای مردم از معارف و آموزه‌های اسلامی سخن می‌گفت. مجلس وعظ و خطابه‌اش مثل همیشه گرم و پررونق بود. این‌بار اما، انبوه جمعیت را که دید به خود بالید و... شیطان زیرپوستش خزید... کلامی به غایت شیوا داری! و دانشی به ژرفای اقیانوس‌ها!... بیچاره باورش شد! زبان به گزافه گشود و خطاب به جمعیت گفت؛ «ای جماعت! سلونی قبل أن تفقدونی... قبل از آن که مرا از دست بدهید، هر چه می‌خواهید از من بپرسید». سخنی که به اذعان همه ژرف‌اندیشان از آغاز تا پایان جهان، شایسته امیرمومنان، علی علیه‌السلام بوده و هست. یکی از میان جمعیت برخاست و پرسید: ای شیخ! حضرت آدم(ع) در انجام مناسک حج وقتی از سعی میان صفا و مروه فارغ شد، به «کندن موی» تقصیر به‌جای آورد یا به «چیدن ناخن»؟!... شیخ با شرمساری سر در گریبان کشید، چه می‌دانست که آیا آدم ابوالبشر(ع)، حج به جای آورده بود یا نه؟ و اگر به حج رفته بود، بعد از سعی صفا و مروه با چیدن ناخن تقصیر کرده بود یا به کندن موی؟... چه زود رسوا شده بود! روی به سوال‌کننده کرد و پرسید؛ این پرسش را چه کسی به تو آموخته است؟ پاسخ شنید که هیچکس!... به ذهن خودم خطور کرد. شیخ گفت؛ به خدا سوگند که این سوال را خدای سبحان بر زبان تو انداخته است که مرا ادب کند تا از این پس سخن گزاف نگویم و پای از گلیم کوچک خویش بیرون نگذارم...

2- روز سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه، حجت‌الاسلام والمسلمین  سیدمحمد موسوی‌بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای، خاطره‌ای نقل کرده و گفته بود، « سال 1356 همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و  در شهر بعلبک در قهوه‌خانه‌ای نشسته بودیم که مردی حدود 48 ساله آمد و نشست و از حاج‌آقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمی‌بینید و همین امسال فوت می‌کنید. بعد، رفت سراغ حاج‌احمد‌آقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم می‌خواهد بگوید همین امشب فوت می‌کنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هر چه گشتیم، ایشان را ندیدیم.»!

3- جناب سیدمحمد موسوی‌بجنوردی طی سال‌های گذشته - و البته در همه موارد، بعد از فوت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی - چندبار دیگر نیز این خاطره! را نقل کرده و از این طریق بر «علم بی‌پایان»! خود اصرار ورزیده بود که به این ادعا ‌اعتنایی نشده بود. این دفعه هم، ادعای ایشان نیازی به پرداختن نداشت، اما برخی از شواهد پیرامونی و اظهارات بعدی آقای موسوی‌بجنوردی، مخصوصا مصاحبه اخیر ایشان با «سایت جماران»،  که استقبال گسترده دشمنان بیرونی را در پی داشت، به این تردید و نگرانی دامن زده که گویا این‌بار ماجرای دیگری در میان است و حرکت خزنده‌ای برای مقابله با بینش و منش حضرت امام(ره) در حال شکل گرفتن است. از این روی، سکوت را جفا به ساحت مقدس امام راحلمان(ره) تلقی می‌کنیم... وجیزه پیش روی در این راستا نوشته شده. بخوانید:

4- ابتدا باید گفت، ادعای حجت‌الاسلام موسوی‌بجنوردی درباره «علم بی‌پایان» خود! به اندازه‌ای نارواست که اثبات بی‌پایه و اساس بودن آن نیازی به استدلال ندارد. ممکن است گفته شود که ایشان فقط یک «خاطره» را نقل کرده و ادعای «علم بی‌پایان»! نداشته است، ولی تکرار پی‌در‌پی خاطره مورد اشاره، این تلقی خطرناک را پیش می‌آورد که انگار جناب موسوی بجنوردی علم بی‌پایان خود را باور کرده است! و یا از دیگران انتظار باور دارد.

گفتنی است، آقای موسوی بجنوردی، خاطره یاد شده را در حالی تکرار می‌کند که اولا؛ هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفته‌اند، ثانیا؛ از سال 1356 تا سال 1373، یعنی طی 17 سال که مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسوی‌بجنوردی لب‌به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بی‌پایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاج‌آقا مصطفی و رسیدن حاج‌احمد‌آقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیش‌بینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یاد شده درباره علم بی‌پایان جناب موسوی بجنوردی باشد! رابعا؛ با اشاره به این که شخص غیب‌گو بعد از بیان اخبار غیبی یاد شده، غیبش زده است این تصور پیش می‌آید که خبر مورد اشاره از عالم غیب آمده است! و...

البته بعید نیست که اشاره شخص یاد شده به شهادت حاج‌سیدمصطفی و جایگاه رفیع بعدی سیداحمدآقا صحت داشته باشد، ولی این دو رخداد، با موازین عقلی ناسازگار نیست در حالی که ادعای «علم بی‌پایان» نه فقط با موازین و آموزه‌های اسلامی، بلکه با ملاک‌ها و موازین عقلی نیز کمترین همخوانی و مطابقتی ندارد. به یقین جناب موسوی بجنوردی معتقد نیستند که علم ایشان از همه عالمان و دانشمندان جهان برتر و بیشتر است؟!

5- ادعای جناب موسوی‌بجنوردی‌ همانگونه که اشاره شد، پیش از این نیز مطرح شده و به آن اعتنایی نشده بود ولی طرح مجدد آن با شواهد پیرامونی و پیوست‌های دیگری همراه است و آنگونه که اشاره شد احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را  به میان می‌کشد. از جمله آن که ایشان در مصاحبه اخیر با سایت جماران - وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) - نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که با بینش و منش شناخته شده امام راحل(ره) و آنچه به طور مکتوب و در صحیفه حضرت امام(ره) آمده است همخوانی ندارد. مصاحبه ایشان با سایت جماران در پوشش و قالب «صحیفه‌خوانی» و به بهانه تفسیر و تحلیل بیانات و رهنمودهای حضرت امام(ره)، صورت گرفته است که این حرکت با توجه به اصرار و تلاش یک جریان سیاسی شناخته شده  برای تحریف آموزه‌ها و رهنمودهای حضرت امام(ره)، مشکوک و سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. چرا که؛

الف: طی چند سال اخیر، بارها شاهد تحریف کلام و رهنمودهای صریح حضرت امام(ره) بوده‌ایم که متأسفانه موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره)، علی‌رغم وظیفه و مسئولیتی که برعهده دارد نه فقط در مقابل این تحریف‌ها واکنشی نشان نداده است بلکه با سکوت معنی‌دار خود از کنار آن گذشته است. تحریف کلام حضرت امام از سوی آقایان یوسف صانعی و هاشمی‌رفسنجانی از آن جمله است.

ب: آقای موسوی‌بجنوردی در مصاحبه خود نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که در بسیاری از موارد، تنها شاهد آن، فقط خود ایشان است! و یا کسانی که از دنیا رفته‌اند و در دسترس نیستند تا درباره صحت و یا غیرواقعی بودن ادعای حجت‌الاسلام موسوی بجنوردی اعلام‌نظر کنند! در برخی از موارد هم به اظهارات ضدانقلابیون تابلودار استناد می‌کند!

ج: آقای موسوی‌بجنوردی در تفسیر صحیفه، بخش‌هایی از نظر مبارک حضرت امام(ره) را دقیقا مطابق خواست این روزهای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها تحلیل می‌کند. نظیر؛ زندان‌های جمهوری اسلامی، شرعی نیست! و یا شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان بود، شکنجه‌گر! معرفی می‌کند و...

دراین‌باره باز هم گفتنی‌های دیگری هست که می‌گذاریم و می‌گذریم. و توضیح درباره این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که اگر دلشوره تحریف احتمالی نظرات مبارک حضرت امام(ره) در میان نبود، کمترین نیازی هم به نوشتن این وجیزه نبود.

 

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921217000119#sthash.RnK8lb21.dpuf
نسخه چاپیارسال به دوستان
شریعتمداری طی یادداشتی مطرح کرد
پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

شریعتمداری تصریح کرد: طرح مجدد ادعای موسوی‌بجنوردی‌ احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را به میان می‌کشد.

خبرگزاری فارس: پاسخ به مصاحبه دشمن شاد کن موسوی بجنوردی/ صحیفه را مطابق خواست دشمنان تحلیل نکنید

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ حسین شریعتمداری امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

1- این داستان را در نوجوانی و از عالمان دینی شنیده‌ام، شاید هم جایی خوانده باشم. هر چه هست، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است...

بر منبر نشسته بود و برای مردم از معارف و آموزه‌های اسلامی سخن می‌گفت. مجلس وعظ و خطابه‌اش مثل همیشه گرم و پررونق بود. این‌بار اما، انبوه جمعیت را که دید به خود بالید و... شیطان زیرپوستش خزید... کلامی به غایت شیوا داری! و دانشی به ژرفای اقیانوس‌ها!... بیچاره باورش شد! زبان به گزافه گشود و خطاب به جمعیت گفت؛ «ای جماعت! سلونی قبل أن تفقدونی... قبل از آن که مرا از دست بدهید، هر چه می‌خواهید از من بپرسید». سخنی که به اذعان همه ژرف‌اندیشان از آغاز تا پایان جهان، شایسته امیرمومنان، علی علیه‌السلام بوده و هست. یکی از میان جمعیت برخاست و پرسید: ای شیخ! حضرت آدم(ع) در انجام مناسک حج وقتی از سعی میان صفا و مروه فارغ شد، به «کندن موی» تقصیر به‌جای آورد یا به «چیدن ناخن»؟!... شیخ با شرمساری سر در گریبان کشید، چه می‌دانست که آیا آدم ابوالبشر(ع)، حج به جای آورده بود یا نه؟ و اگر به حج رفته بود، بعد از سعی صفا و مروه با چیدن ناخن تقصیر کرده بود یا به کندن موی؟... چه زود رسوا شده بود! روی به سوال‌کننده کرد و پرسید؛ این پرسش را چه کسی به تو آموخته است؟ پاسخ شنید که هیچکس!... به ذهن خودم خطور کرد. شیخ گفت؛ به خدا سوگند که این سوال را خدای سبحان بر زبان تو انداخته است که مرا ادب کند تا از این پس سخن گزاف نگویم و پای از گلیم کوچک خویش بیرون نگذارم...

2- روز سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه، حجت‌الاسلام والمسلمین  سیدمحمد موسوی‌بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای، خاطره‌ای نقل کرده و گفته بود، « سال 1356 همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و  در شهر بعلبک در قهوه‌خانه‌ای نشسته بودیم که مردی حدود 48 ساله آمد و نشست و از حاج‌آقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمی‌بینید و همین امسال فوت می‌کنید. بعد، رفت سراغ حاج‌احمد‌آقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم می‌خواهد بگوید همین امشب فوت می‌کنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هر چه گشتیم، ایشان را ندیدیم.»!

3- جناب سیدمحمد موسوی‌بجنوردی طی سال‌های گذشته - و البته در همه موارد، بعد از فوت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی - چندبار دیگر نیز این خاطره! را نقل کرده و از این طریق بر «علم بی‌پایان»! خود اصرار ورزیده بود که به این ادعا ‌اعتنایی نشده بود. این دفعه هم، ادعای ایشان نیازی به پرداختن نداشت، اما برخی از شواهد پیرامونی و اظهارات بعدی آقای موسوی‌بجنوردی، مخصوصا مصاحبه اخیر ایشان با «سایت جماران»،  که استقبال گسترده دشمنان بیرونی را در پی داشت، به این تردید و نگرانی دامن زده که گویا این‌بار ماجرای دیگری در میان است و حرکت خزنده‌ای برای مقابله با بینش و منش حضرت امام(ره) در حال شکل گرفتن است. از این روی، سکوت را جفا به ساحت مقدس امام راحلمان(ره) تلقی می‌کنیم... وجیزه پیش روی در این راستا نوشته شده. بخوانید:

4- ابتدا باید گفت، ادعای حجت‌الاسلام موسوی‌بجنوردی درباره «علم بی‌پایان» خود! به اندازه‌ای نارواست که اثبات بی‌پایه و اساس بودن آن نیازی به استدلال ندارد. ممکن است گفته شود که ایشان فقط یک «خاطره» را نقل کرده و ادعای «علم بی‌پایان»! نداشته است، ولی تکرار پی‌در‌پی خاطره مورد اشاره، این تلقی خطرناک را پیش می‌آورد که انگار جناب موسوی بجنوردی علم بی‌پایان خود را باور کرده است! و یا از دیگران انتظار باور دارد.

گفتنی است، آقای موسوی بجنوردی، خاطره یاد شده را در حالی تکرار می‌کند که اولا؛ هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفته‌اند، ثانیا؛ از سال 1356 تا سال 1373، یعنی طی 17 سال که مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسوی‌بجنوردی لب‌به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بی‌پایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاج‌آقا مصطفی و رسیدن حاج‌احمد‌آقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیش‌بینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یاد شده درباره علم بی‌پایان جناب موسوی بجنوردی باشد! رابعا؛ با اشاره به این که شخص غیب‌گو بعد از بیان اخبار غیبی یاد شده، غیبش زده است این تصور پیش می‌آید که خبر مورد اشاره از عالم غیب آمده است! و...

البته بعید نیست که اشاره شخص یاد شده به شهادت حاج‌سیدمصطفی و جایگاه رفیع بعدی سیداحمدآقا صحت داشته باشد، ولی این دو رخداد، با موازین عقلی ناسازگار نیست در حالی که ادعای «علم بی‌پایان» نه فقط با موازین و آموزه‌های اسلامی، بلکه با ملاک‌ها و موازین عقلی نیز کمترین همخوانی و مطابقتی ندارد. به یقین جناب موسوی بجنوردی معتقد نیستند که علم ایشان از همه عالمان و دانشمندان جهان برتر و بیشتر است؟!

5- ادعای جناب موسوی‌بجنوردی‌ همانگونه که اشاره شد، پیش از این نیز مطرح شده و به آن اعتنایی نشده بود ولی طرح مجدد آن با شواهد پیرامونی و پیوست‌های دیگری همراه است و آنگونه که اشاره شد احتمال کلید خوردن پروژه‌ای به منظور تحریف خط و راه مبارک حضرت امام(ره) را  به میان می‌کشد. از جمله آن که ایشان در مصاحبه اخیر با سایت جماران - وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) - نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که با بینش و منش شناخته شده امام راحل(ره) و آنچه به طور مکتوب و در صحیفه حضرت امام(ره) آمده است همخوانی ندارد. مصاحبه ایشان با سایت جماران در پوشش و قالب «صحیفه‌خوانی» و به بهانه تفسیر و تحلیل بیانات و رهنمودهای حضرت امام(ره)، صورت گرفته است که این حرکت با توجه به اصرار و تلاش یک جریان سیاسی شناخته شده  برای تحریف آموزه‌ها و رهنمودهای حضرت امام(ره)، مشکوک و سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. چرا که؛

الف: طی چند سال اخیر، بارها شاهد تحریف کلام و رهنمودهای صریح حضرت امام(ره) بوده‌ایم که متأسفانه موسسه حفظ و نشر آثار امام(ره)، علی‌رغم وظیفه و مسئولیتی که برعهده دارد نه فقط در مقابل این تحریف‌ها واکنشی نشان نداده است بلکه با سکوت معنی‌دار خود از کنار آن گذشته است. تحریف کلام حضرت امام از سوی آقایان یوسف صانعی و هاشمی‌رفسنجانی از آن جمله است.

ب: آقای موسوی‌بجنوردی در مصاحبه خود نسبت‌هایی به حضرت امام(ره) می‌دهد که در بسیاری از موارد، تنها شاهد آن، فقط خود ایشان است! و یا کسانی که از دنیا رفته‌اند و در دسترس نیستند تا درباره صحت و یا غیرواقعی بودن ادعای حجت‌الاسلام موسوی بجنوردی اعلام‌نظر کنند! در برخی از موارد هم به اظهارات ضدانقلابیون تابلودار استناد می‌کند!

ج: آقای موسوی‌بجنوردی در تفسیر صحیفه، بخش‌هایی از نظر مبارک حضرت امام(ره) را دقیقا مطابق خواست این روزهای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها تحلیل می‌کند. نظیر؛ زندان‌های جمهوری اسلامی، شرعی نیست! و یا شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان بود، شکنجه‌گر! معرفی می‌کند و...

دراین‌باره باز هم گفتنی‌های دیگری هست که می‌گذاریم و می‌گذریم. و توضیح درباره این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که اگر دلشوره تحریف احتمالی نظرات مبارک حضرت امام(ره) در میان نبود، کمترین نیازی هم به نوشتن این وجیزه نبود.

 

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921217000119#sthash.RnK8lb21.dpuf

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد